بخش اول
إذا أسند الأمر إلی غیر أهله فانتظر الساعة. (صحیح بخاری)
وقتی که کار به نااهل سپرده شد پس منتظر قیامت باش.
حضرت ابوذر غفاری رضی الله عنه روزی نزد رسول خدا صلی الله علیه و سلم آمد که اگر امکان داشته باشد برایش وظیفه و مسئولیتی بدهد.
حضرت ابوذر رضی الله عنه گفت:
ای رسول الله آیا مرا درجایی مقرر نمیکنی؟
رسول الله صلی الله علیه و سلم دستش را بر شانههای ابوذر گذاشت و فرمود:
(ای ابوذر! تو ضعیفی و وظیفه یک امانت است و روز قیامت ذلت و پشیمانی دارد مگر برای کسی مستحق باشد و آنچه را که وظیفهاش بر او لازم گردانیده درست انجام دهد.) صحیح مسلم
این حکایتی که حضرت ابوذر غفاری روایت کرده است به شکل بسیار بلیغی منهج ثابت رسول الله صلی الله علیه وسلم را به ما میرساند.
منهجی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در انتخاب افراد برای وظایف مهم از آن پیروی میکرد.
پیامبر صلی الله علیه وسلم میل بسیار شدیدی در انتخاب شخص مناسب برای جای مناسب داشت.
عواطف و احساسات را در انتخاب افراد دخیل نمیکرد.
توانائی فرد و ارتباطش با مسئولیتی که به او سپرده میشد مهمترین عاملی بود که پیامبر صلی الله علیه و سلم در مقرر نمودن افراد به وظایف مهم در نظر میگرفت.
پس باوجود محبت زیادی که پیامبر صلی الله علیه وسلم به حضرت ابوذر غفاری رضی الله عنه داشت از گماشتنش به منصب خودداری کرد.
برای اینکه حضرت ابوذر به منصب پیشنهادی مناسب نبود.
ضعف حضرت ابوذر رضی الله عنه جسمانی نبود، بلکه ایشان جسمی بسیار قوی و شجاعتی کمنظیر داشت.
ضعف ایشان در تدبیر بود.
حضرت ایشان در تدبیر و چارهاندیشی متمایز نبود.
و این عیبی در شأن حضرت ابوذر غفاری به حساب نمیآید. مقام و جایگاه والای ایشان را در تاریخ اسلام خدشهدار نمیکند.
این طبیعت بشر است که یکی با دیگری فرق میکند.
یکی قوی است و دیگری ضعیف.
یکی ذکاوتش بیشتر است و دیگری کمتر.
یکی احساساتی عمل میکند، دیگری از عقلش بیشتر کار میگیرد.
تفاوت در انسانها و طبیعتشان سنت الله متعال در این دنیا است.
حضرت ابوذر انسان بسیار والا مقامی از قبیلهٔ غفار بود که الله و رسولش را به شکل غیر قابل وصفی دوست داشت اما در کارها از احساساتش بیشتر کار میگرفت.
وقتی که حضرت ابوذر به مکه آمد و جلوی رسول الله صلی الله علیه وسلم اسلام خود را آشکار کرد، پیامبر صلی الله علیه وسلم از ایشان خواست که قبیلهٔ خودش برگردد و اسلام خود را مخفی کند تا منتظر بماند تا زمانی که به ایشان خبر قوت و شوکت مسلمانها برسد، بعد از آن به مکه بازگردد.
حضرت ابوذر رضی الله عنه به رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: قسم به ذاتی که تو را برحق مبعوث کرده است اسلام خود را با خوشحالی فریاد میزنم. پس به مسجدالحرام آمد و در حالی که بزرگان قریش همه در مسجدالحرام بودند گفت: ای گروه قریش! من شهادت میدهم که هیچ معبودی برحق نیست مگر الله و شهادت میدهم که محمد صلی الله علیه وسلم بندهٔ الله و فرستادهٔ او است.
قریش بر او حمله بردند و چنان ضرب و شتم کردند که نزدیک بود او را شهید سازند، تا اینکه حضرت عباس بن عبدالمطلب رضی الله عنه به کمکش رسید و قریش را از قبیلهٔ غفاری ترساند زیرا که قافلههای تجاری قریش از وطن قبیلهٔ غفاری عبور میکرد.
عجیب اینکه حضرت ابوذر غفاری رضی الله عنه روز بعد دوباره به مسجد الحرام آمد و کار دیروزش را تکرار کرد و دوباره حضرت عباس رضی الله عنه به کمک او رسید. (صحیح بخاری)
این محبت شدید با اسلام و این شجاعت بزرگ در مقابله با کفار باعث نشد که پیامبر صلی الله علیه و سلم حضرت ابوذر را برای منصب رهبری و قیادت مقرر کند.
محبت با اسلام مسئلهٔ جداگانهایست و توانائی عملی لازم برای ادارهٔ وظایف مختلف مسئلهٔ دیگری.
این دو موضوع را نباید با هم خلط کرد.
حضرت ابوذر غفاری رضی الله عنه یکی از شخصیتهای بزرگ صحابه و از سابقین الاولین بود و فضیلت و برتریاش از بسیاری از صحابه بالاتر بود. اما پیامبر صلی الله علیه وسلم او را به منصب و مقام رهبریای مقرر نکرد.
در حالی که حضرت عمرو بن عاص رضی الله عنه را فقط چند روز بعد از مسلمان شدنش به رهبری در سریهٔ ذات السلاسل منصوب کرد که اصحابی مانند حضرت ابوبکر و عمر رضی الله عنهما و بزرگان دیگر صحابه در این سریه شرکت داشتند که از لحاظ بزرگی و مرتبت از حضرت عمرو بن عاص بالاتر بودند.
اما معیار پیامبر صلی الله علیه وسلم برای تعیین افراد تدبیر بود و عمرو بن عاص رضی الله عنه میان عرب به مهارت در رهبری، هوش کمنظیر و سرعت عمل در تصمیم گیری مشهور بود.
این همه خصوصیتهای فردی لازم برای رهبر موفق است.
حضرت عمرو بن عاص رضی الله عنه عملا ثابت کرد که انتخاب خوبی از جانب پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده است.
در همین سریه با وجود اینکه تعداد مسلمانها کم بود به پیروزی رسید.
مهارت خود را در رهبری وقتی نشان داد که صحابه خواستند شب از شدت سرما برای خود آتش روشن کنند، باوجود اینکه حضرت ابوبکر رضی الله عنه نیز وساطت صحابه را کرد باز هم حضرت عمرو بن عاص برای شان اجازه نداد.
بعد از اینکه کفار را شکست دادند خواستند به تعقیب کفار بروند باز هم حضرت عمرو بن عاص مخالفت کرد.
صحابه از این دو مسئله نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم شکایت کردند و عمرو بن عاص برای پیامبر صلی الله علیه وسلم این طور توضیح داد: اجازه ندادم برای خود آتش روشن کنند چون تعداد ما کم بود و ممکن بود که کفار ما را ببینند و از تعقیب کفار ممانعت کردم برای اینکه ممکن بود برای کفار کمک برسد.
پس رسول الله صلی الله علیه وسلم کار او را ستایش کرد.
برگفته از کتاب (فی مدرسه محمد صلی الله علیه و سلم) اثر نویسنده و روزنامهنگار فلسطینی جهاد التربانی
آخرین نظرات: